مدل جامد افلاطونی کپلر از منظومه شمسی از رموز جهان ( لاتین: Mysterium Cosmographicum ) (1596)
انتساب به عناصر در هارمونیس های کپلر
جامدات افلاطونی از دوران باستان شناخته شده است. پیشنهاد شده است که گوی های سنگی حکاکی شده ای که توسط مردم اواخر دوران نوسنگی اسکاتلند ایجاد شده اند این اشکال را نشان می دهند. با این حال، این توپها به جای چند وجهی بودن، دستگیرههای گرد دارند، تعداد دستگیرهها غالباً با تعداد رئوس جامدات افلاطونی متفاوت است، هیچ توپی وجود ندارد که دستگیرههای آن با 20 راس دوازده وجهی مطابقت داشته باشد، و چینش دستگیرهها اینطور نبوده است. همیشه متقارن
یونانیان باستان مواد جامد افلاطونی را به طور گسترده مورد مطالعه قرار دادند. برخی منابع (مانند پروکلوس ) کشف خود را به فیثاغورس نسبت می دهند. شواهد دیگر نشان می دهد که او ممکن است فقط با چهار وجهی، مکعب، و دوازده وجهی آشنا بوده باشد و کشف هشت وجهی و بیست وجهی وجهی متعلق به تهتتوس (افلاطون) ، معاصر افلاطون است. در هر صورت، تهتتوس (افلاطون) توصیفی ریاضی از هر پنج مورد ارائه کرد و ممکن است مسئول اولین اثبات شناخته شده باشد که هیچ چند وجهی منظم محدب دیگری وجود ندارد.
جامدات افلاطونی در فلسفه افلاطون ، همنام آنها، برجسته هستند. افلاطون در گفتگوی تیمائوس در مورد آنها نوشت . 360 قبل از میلاد که در آن او هر یک از چهار عنصر کلاسیک ( زمین ، هوا ، آب و آتش ) را با یک جامد منظم مرتبط کرد. زمین با مکعب، هوا با هشت وجهی، آب با بیست وجهی وجه و آتش با چهار وجهی مرتبط بود.
در مورد پنجمین جامد افلاطونی، دوازده وجهی، افلاطون به طور مبهم اظهار داشت: «...خدا از [آن] برای چیدمان صورت های فلکی در تمام آسمان استفاده کرد». ارسطو عنصر پنجم را اضافه کرد، aither (aether در لاتین، "ether" در انگلیسی) و فرض کرد که آسمان ها از این عنصر ساخته شده اند، اما او هیچ علاقه ای به تطبیق آن با جامد پنجم افلاطون نداشت. [4]
اقلیدس جامدات افلاطونی را در عناصر ، که آخرین کتاب (کتاب سیزدهم) آن به خواص آنها اختصاص دارد، کاملاً ریاضی توصیف کرد. گزارههای 13-17 در کتاب سیزدهم، ساخت چهار وجهی، هشتوجهی، مکعبی، بیست وجهی و دوازدهوجهی را به ترتیب توصیف میکنند. برای هر جامد اقلیدس نسبت قطر کره محصور به طول لبه را پیدا می کند. در گزاره 18 او استدلال می کند که هیچ چند وجهی منظم محدب دیگری وجود ندارد. آندریاس اسپایزر از این دیدگاه حمایت کرده است که ساختن پنج جامد منظم هدف اصلی سیستم قیاسی متعارف در عناصر است . [5] بسیاری از اطلاعات کتاب سیزدهم احتمالاً از کار تهتتوس (افلاطون) گرفته شده است.
در قرن شانزدهم، یوهانس کپلر ، ستاره شناس آلمانی ، تلاش کرد تا پنج سیاره فرازمینی شناخته شده در آن زمان را به پنج جسم جامد افلاطونی مرتبط کند. در کتاب رموز جهان ( لاتین: Mysterium Cosmographicum ) که در سال 1596 منتشر شد، کپلر مدلی از منظومه شمسی را پیشنهاد کرد که در آن پنج جامد درون یکدیگر قرار گرفته و توسط یک سری کرههای محاط شده و محصور از هم جدا شدهاند. کپلر پیشنهاد کرد که روابط فاصله بین شش سیاره شناخته شده در آن زمان را می توان بر حسب پنج جامد افلاطونی محصور در کره ای که نشان دهنده مدار زحل است درک کرد . هر شش کره با یکی از سیارات ( عطارد ، زهره ، زمین ، مریخ ، مشتری و زحل) مطابقت داشتند. جامدات با درونیترین آنها هشتوجهی، و پس از آن بیست وجهی وجهی، دوازدهوجهی، چهار وجهی و در نهایت مکعب مرتب شدهاند، بنابراین ساختار منظومه شمسی و روابط فاصله بین سیارات توسط جامدات افلاطونی دیکته میشود. در نهایت، ایده اولیه کپلر باید کنار گذاشته میشد، اما از تحقیقات او سه قانون دینامیک مداری او بیرون آمد ، که اولین آنها این بود که مدار سیارات به جای دایره، بیضی هستند و مسیر فیزیک و نجوم را تغییر میدهند. او همچنین جامدات کپلر را کشف کرد که دو چند وجهی منظم غیر محدب هستند .